به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه اطلاع رسانی ستارگان به نقل از فارس، جزایر سهگانه جزء لاینفک جمهوری اسلامی ایران است که از قرنها پیش متعلق به خاک کشورمان بوده. خسرو معتضد پژوهشگر و مورخ با حضور در برنامه «جهانآرا»، بیانیه وقاحتآمیز کشورهای عربی و اتحادیه اروپا درباره مالکیت جزایر سهگانه را در بستر تاریخ بررسی کرد.
معتضد در این برنامه، مالکیت جزایر سهگانه را مقولهای بسته شده دانست و توضیح داد: شورای امنیت در سال ۱۳۵۰ در مذاکرات مفصلی که انجام شد، به شکایت جمهوری بعث عراق، لیبی، الجزایر و سیری رسیدگی کرد و نتیجه آن را مسکوت گذاشت. بنابراین تجدید این مطلب یک اشتباه دیپلماسی است. کشورهای اطراف میخواهند ما را در فشار بگذارند. خود امارات آن قدر دنبال این مسئله نیست که دیگران هستند!
قشم برای انگستان است چون سربازانش آن جا قبرستان دارند!
این مورخ ادامه داد: زمانی خلیج فارس بیصاحب بوده و هر کس میرسید یک اسمی روی آن میگذاشت. دولت انگلستان در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ میگفت قشم مال ماست، چون قبرستان سربازان ما آن جاست! وقتی در قرن ۱۹ یک نفر میمرد، نمیبردند انگستان دفن کنند، همان جا دفن میکردند.
او در ادامه توضیح داد که کتابی درباره خلیج فارس طی ۸ ماه نوشته که هماکنون در مرکز مطالعات خلیج فارس در حال چاپ است و به زودی وارد بازار نشر میشود. معتضد گفت: «این کتاب به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه خواهد شد.»
ابوموسی یک کلمه عربی است
این پژوهشگر با ذکر اینکه نام اصلی جزیره بوموسی، بوموف است، تأکید کرد: ابوموسی اسم جعلی آن است. خواستند عربیاش کنند. اولین کسی از انگلیسیها که به جزیره بوموسی توجه کرد، شخصی به نام پایگریو بود. او در ۱۸۶۳ به سفری رفت و ۱۸۶۸ کتابش را در لندن نوشت. در کتابش نوشت: «بوموسی جای خوبی برای تجارت، کشتی پهلو انداختن و ... است.» چون انگلیسیها خلیج فارس را خلیج انگلیسی میدانستند. بزرگترین خبط شاه عباس این بود که نیروی دریایی درست نکرد. انگستان میگفت نیروی دریایی من در اختیار شماست. هلندیها هم میگفتند ما در اختیار شما هستیم. مثل نوکران ما کار میکردند تا بتوانند تجارت ابریشم انجام دهند.
قفل نیروی دریایی در خلیج فارس کی باز شد؟
او بیان کرد: عباس میرزا خیلی سعی کرد ایران صاحب نیروی دریایی شود؛ اما نشد. انگلیسیها هم برای فروش کشتی به ایران وعده دادند اما کاری نکردند.
معتضد اظهار داشت: زمان ناصرالدین شاه امیرکبیر اولین کسی بود که طرح نیروی دریایی شخصی، یعنی غیرنظامی، را تهیه کرد که اجرا نشد. بعد از آن ناصرالدین شاه در سال ۱۳۰۰ دستور داد یک کشتی جنگی خریدند به نام پرسپولیس که الان در سبزآباد است. کشتی خوبی بود و امنیت را برقرار میکرد.
انگلستان از ایران برده میبرد!
این مورخ اضافه کرد: سال ۱۳۲۰ که انگلستان کشتیهای ما را نابود کرد، بردهفروشی متداول شد؛ یعنی از ایران برده میبردند. آنها میآمدند جوانان و دختران ایرانی را میدزدیدند و میبرندند به عربستان. قاچاق کالا و اسلحه اتفاق میافتاد تا زمانی که ما دوباره صاحب نیروی دریایی شدیم.
هر کس تنگه هرمز را بگیرد فرمانروای جهان است
معتضد گفت: ما در خلیج فارس جزایر زیادی داریم که طلا هستند؛ نمونه آن کیش. چرا بقیه جزایر را مثل کیش آباد نمیکنیم. چرا هندورابی با آن عظمت و زیباییاش باید آن طور بماند. جزیره قشم دو برابر بحرین است و بهشت است. جزیره خارک مرکز نفتی است. جزیره هرمز در قرن ۱۶ پرتقالیها گرفتنش. دریاسالار پرتقالی گفته بود: «مرکز دنیا جزیره هرمز است و هر کس بر تنگه هرمز تسلط داشته باشد فرمانروای جهان است.»
این پژوهشگر سپس بر اینکه کلمه تنب عربی نیست تأکید کرده و گفت: اسامی بعضی از این جزایر مثل «شیخ شعیب» عربی است؛ چون آن زمان صاحب نداشت. هر کسی میآمد آن جا اسم خودش یا پسرش را میگذاشت روی آن. گاهی یک بیرق هم میگذاشتند. چون کسی آن جا نبود و نیروی دریایی وجود نداشت.
او سپس با ذکر اینکه ما همیشه دشمن داشتیم، شرح داد: از قدیم چشم طمع دشمنان به جزایر ما بوده؛ چون از زبان نادرشاه نیروی دریایی ما از بین رفته بود. چشم طمع دشمنان از زمانی که انگستان آمد و قراردادی با ۷ تا از آن شیخ نشینهای جنوب بست، دنبال جزایر ۳ گانه بوده.
«تنب» برای زبان بوشهری است
معتضد درباره نحوه جدا شدن بحرین از ایران توضیح داد: این اعرابی که در بحرین هستند مال خلیج فارس نیستند. آنها از عربستان آمدند. ۲۲ کیلومتر بین بحرین تا عربستان فاصله است. ما به این جزایر رسیدگی نمیکردیم، نقشهکش نداشتیم و ... سرمان کلاه رفت.
این مورخ با بیان اینکه این سه جزیره کاملًا برای ایران است و حرفی در این باره وجود ندارد، افزود: تنب به زبان بوشهری یعنی پشته. بوموسی هم در اسناد تاریخی با نام بوموف درج شده است. بوم یعنی جا و مکان. وف یعنی آب. روی هم رفته یعنی مکان آب، مکانی که وسط آب است. روی هم رفته به معنای جای سبز. همه نام آن فارسی است.
خیال میکنند ما خوابیم!
او سپس کتاب «سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج فارس و دریای عمان در صد سال پیش به تألیف سدیدالسلطنه بندرعباسی» را نشان داده و توضیح داد: سدیدالسلطنه دانشمندی در بندرعباس بوده و زبانهای انگلیسی، روسی، آلمانی و فرانسه بلد بوده. علتی که ادعا میکنند جزایر سهگانه برای آنها است، این است که خیال میکنند ما خوابیم. میگویند ایران گرفتاریهای زیادی دارد و بهترین موقع است که جزایر را بگیریم. این در حالی است که پرونده این موضوع در سال ۱۳۵۰ بسته شده است.
معتضد اضافه کرد: حاکم بندر لنگه از جواسم بود.۲ مدل جواسم داشتیم که یکی برای شمال خلیج فارس و دیگری برای جنوب خلیج فارس بود. اماراتیها میگویند چون حاکم بندر لنگه از جواسم بوده، بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک هم برای ماست. این در حالی است که حاکم بندر لنگه نوکر دولت ایران بوده که بعد از آن هم بیرونش کردند.
مرزفروشی در روز روشن
این پژوهشگر گفت: در زمان استعمار که ما جغرافیدان، نقشهبردار و آدم باسواد نداشتیم و آدم رشوهگیر داشتیم، مرزها را میفروختند.
او گفت: امارات برای این ایجاد شد که هنگ کنگ از دست چین خارج شد. هنگ کنگ حدود ۹۰ سال در اجاره چین بود و آخر قرن بیستم برگشت به دولت چین. الان هم هنگ کنگ دولت خودمختار دارد و آبش با چینیها به یک جوب نمیرود.
معتضد شرح داد: خانم هاشمی که نماینده امارات است در شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحصیل کرده دو دانشگاه در انگلیس و آمریکا است. زبان انگلیسی را عادی صحبت میکند. زن زیبایی هم هست وقتی در سازمان ملل صحبت میکند همه را تحت تأثیر قرار میدهد. گاهی اشک هم میریزد و میگوید ببینید کشور ایران به ما ظلم میکند. این در حالی است که سال ۱۳۵۰ شورای امنیت کار را تمام کرد.
اراده مردم از جزایر سهگانه محافظت میکند
این پژوهشگر بیان کرد: آنها ما را تنها گیر آوردند و تنها چیزی که جلوی آن را میگیرد اتحاد و اراده مردم ایران است. دولت باید مردم را بسیج کند؛ نه بسیج سفارشی و دستوری. به مردم بگوید که این جزایر از زمان ایلامیها برای ما بوده و همه چیز هم دارند. از نظر نظامی نمیتوانم بگویم جزیره بوموسی در جنگ تحمیلی چه خدمتی به ما کرد. جایی بود که عراق را زمینگیر کردیم. نیروی دریایی عراق از بین رفت. اگر یک وجب خاک را بدهیم به آنها، فردا میگویند خوزستان برای ماست! پسفردا میگویند هرمز برای ماست.
او اضافه کرد: از سال ۱۳۴۶ قرار بود انگلیسیها فدراسیون شیوخ را درست کنند و امارات متحده عربی را بسازند. شرطش هم این بود که ما از استقلال بحرین بگذریم. دولت ایران زیربار نمیرود و خود شاه هم میترسد. میگوید: «من اگر این کار را بکنم آبرویم رفته.» شاه به عربستان میرود. عربستان به او میگوید اگر شما از بحرین چشمپوشی کنید، ما با شما متحد و دوست میشویم و حرفی درباره ۳ جزیره نمیزنیم.
معتضد افزود: قراردادی بسته شد بین ایران و شارجه و قرار شد دولت ایران سپاهیان خود را آن جا مستقر کند. اما مترجم که عامل انگلستان بود، به جای کلمه مستقر از معادل انگلیسی کلمه اشغال استفاده کرد.