به گزارش خبرنگار هنری پایگاه خبری ستارگان به نقل از برنا؛ تعزیه نشاندهندهی جدال دو نیروی خوب و بد و سوگ مشترک میان مسلمانان جهان است. این جدال با برخی تفاوت ها در نمایش های آیینی یونانی و غربی هم وجود دارد که درام گرهی مشترک هردوی آنهاست. برای بررسی این تفاوتها با برخی از کارشناسان این حوزه به گفتوگو نشستهایم تا تاریخچهی تعزیه، درام موجود در آن و... را بررسی کنیم.
«فرزاد معافی»، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی دربارهی تاریخچه تعزیه گفت: ساختار دراماتیک تعزیه با ساختار نمایش های دراماتیک غربی متفاوت است بنابراین در ابتدا باید برای فهمیدن دلیل این تفاوت از علت و هدف شکلگیری آن آگاه شویم. از کلمه تئاتر برای تعزیه استفاده نمیکنیم و به آن نمایش میگوییم چرا که تعزیه یک رویداد کاملا نمایشی و یک آیین مذهبی است. تعزیه از 200 سال اخیر یعنی بعد از دورهی صفویه و زندیه تکامل یافته است و فقط به واقعهی عاشورا نمیپردازد، تعزیههایی دربارهی داستان پیامبران هم داریم اما هسته مرکزی تعزیهها همان واقعهی عاشوراست. تعزیههایی که در دوران معاصر اجرا میشود روایتگر داستانی مذهبی از اباعبدالله است که میخواهد روی مخاطبان تاثیر بگذارد و با آنها ارتباط برقرار کند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تعزیه یک رویداد با ویژگیهای نمایشی است، ادامه داد: یکی از این ویژگیها ساختار درام است که به نظر من ساختار درام در تعزیه با ساختار درام غربی و یا آنچه که ما به عنوان تراژدیهای غربی(کلاسیک و یونانی) میشناسیم کاملاً متفاوت است. در تعزیه همه چیز از قبل تعیین شده است و ما میدانیم که پروتاگونیستها(قهرمانان) بر آنتاگونیستها(ضد قهرمانان) پیروز میشوند. هر سال تعزیههایی بر مبنای یک رویداد تاریخی یعنی واقعهی عاشورا ساخته و اجرا میشوند که قرار است یک کارکرد مذهبی داشته باشد.
«فرزاد معافی» در مورد اشتراکات و تفاوتهای تعزیه و درام توضیح داد: تعزیه یک درام مذهبی_ملی با کارکرد مذهبی است و به طور کامل با تراژدی غربی و یونانی متفاوت است. اصل تفاوت بنیادی درام و تراژدی غربی با تعزیه در شخصیتپردازی است؛ پروتاگونیستها در تعزیه همان(اولیا) و آنتاگونیستها همان (اشقیا) هستند که اولیا بر اشقیا پیروز میشوند. شخصیتهای اولیا بسیار مثبت و سفید هستند که هیچ لکهی سیاه و تاریکی در شخصیتپردازی آنها وجود ندارد و کاملاً معصوم و مبرا از هر خطایی هستند، شخصیتهای اشقیا یا با همان تعریف غربی آنتاگونیستها(ضد قهرمانان) شخصیتهای منفی و کاملاً سیاهی هستند که تمامی اعمال آنها اشتباه است؛ در واقع مخاطب باید از این کاراکترها متنفر و ناامید شود.
این کارشناس با اشاره به تفاوتهای تعزیه و نمایشهای اساطیری یونان باستان بیان کرد: تعزیه یک داستان تاریخی مربوط به صدر اسلام است اما تراژدیهای یونانی روایتگر داستانهای مربوط به اساطیر یونانی هستند. در تراژدیهای یونانی یا به طور کلی غربی شخصیتهای مثبت یا قهرمانان میتوانند نقاط ضعف داشته باشند اما در تعزیه هیچ یک از اولیا و قهرمانان نقطه ضعف ندارند که این یکی دیگر از تفاوتهای درام غربی و تعزیه است. در تراژدیهای غربی میتوانیم قهرمانان را زیر سوال ببریم اما در تعزیه این گونه نیست زیرا باید یک باورمندی وجود داشته باشد. ریشههای درام یونانی به آیینهای مذهبی یونان بازمیگردد اما آن آیینها اسطورهای-اساطیری بوده است و با آیینهای مذهبی و ادیان توحیدی بسیار متفاوت است، به عنوان مثال در داستانهای اساطیری یونان باستان بسیاری از خدایان و یا ایزدان یونانی با انسانها ازدواج میکنند، به انسانها حسادت میکنند و ... اما شخصیتها و قهرمانان مذهبی اینگونه نیستند.
معافی، در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود اینکه زمینههای اجتماعی و فرهنگی تعزیه سالها پیش از صفویه به وجود آمده بود اما این هنر در این زمان به صورت رسمی اجرا شد، اظهار داشت: مذهب تشیع از دوران صفویان در ایران پایهگذاری شد، پیش از آنها، خلفا سنی بودند و شیعیان قدرت چندانی در جامعه نداشتند. در قرنهای قبلتر هم برای واقعهی عاشورا سوگواری انجام میشد اما از این دوران به بعد مراسم مذهبی و سوگواریها به صورت رسمی برگزار شدند. از دل این آیینهای سوگواری، تعزیه شکل گرفت.
فرزاد معافی با اشاره به وجود اختلاف نظرها در مورد قدمت شکلگیری تعزیه ادامه داد: برخی از پژوهشگران معتقد هستند که قدمت شکلگیری تعزیه به کمی قبلتر از صفویان بازمیگردد و اختلاف نظرهایی میان تاریخدانان و علمای اهل مذهب وجود دارد، نظریهای وجود دارد که میگوید شکلگیری تعزیه به دوران قبل از صفویه یعنی زمان شهادت سیاوش بازمیگردد. این نظریه معتقد است، شکلگیری تعزیه و انجام مراسم سوگواری برای شهادت امام حسین(ع) و واقعهی عاشورا در واقع ادامهی مراسم عزاداری برای سوگ سیاوش، شاهزادهی پاک ایرانی است. میتوان گفت تا حدی این حرف درست است اما اینکه بگوییم از دوران صفویه به بعد تعزیه درقهوهخانهها و یا حتی در کوچه و خیابانها هم برگزار میشد، درستتر است. پیدا کردن ادله و شواهد تاریخی برای چنین نظریههایی سخت است اما به نظر شخص من این نظریه را هم میتوان تا حدی پذیرفت.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: سیاوش در دوران قبل از اسلام به طرز فجیعی کشته میشود، قبل از اینکه اسلام وارد ایران شود ایرانیان هر سال در سالروز مرگ و یا شهادت سیاوش که میتوان آن را شهید ملی نامید، مراسم عزاداری برگزار میکردند و در این مراسم عزاداری، نمایشی اجرا میشد؛ مردم در شهر حرکت میکردند و تختهایی مانند تابوت را روی شانههای خود حمل میکردند که سمبل تابوت سیاوش بوده است. این پیشینه تاریخی در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان وجود داشته است، پس از اینکه اسلام وارد ایران میشود و ایرانیان کم کم میتوانند برای امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت عزاداری کنند، تعزیه هم جان میگیرد.
سه تارستان